حمید
حمید به تنهایی وارد انگلیس شد. حالا او فارغ التحصیل مهندسی هوانوردی است.
من در 16 سالگی از افغانستان به انگلستان آمدم. دلیل سفر من درگیری بود که منجر به از دست دادن پدر و مادرم شد. اول باید با آن درد روبرو می شدم. در سفر تنهایی هیچ جهتی نداشتم. نمی دانستم کجا می روم.
مشکل تحصیل از زمانی شروع شد که من در مرحله درخواست برای دانشگاه بودم. به من گفتند که به دلیل وضعیت موقت نمی توانم در دانشگاه درس بخوانم. در آن مقطع از زندگی ام احساس می کردم در لبه فاجعه هستم. REUK آمد و به خصوص پس از ملاقات با کارمند REUK، سارا، من ناگهان شروع به خوش بین بودن و باور اینکه هنوز امیدی وجود دارد، شدم.
سارا و سپس امیلی به من کمک کردند تا وضعیتم را به دانشگاهی که به من مکانی پیشنهاد داده بود اطلاع دهم و از این دانشگاه حمایت مالی بیشتری دریافت کنم تا بتوانم دوره ام را شروع کنم. شروع کردم به فکر کردن که کسی هست که می تواند به من گوش دهد و واقعاً مرا درک کند. این یک نقطه عطف بزرگ در زندگی من بود و من هرگز امیدی را که REUK و سارا به من دادند فراموش نمی کنم.